ادامه ی از چاله به چاه
خلاصه اون نا رفیق ما و مثلا!!! برادر نامحرمش هرچی از دهنشون اومد بار ما کردن؛ منم جواب پسره را که نمیدادم شروع کرد زنگ بزنه؛ رد میدادم و فقط به دختره پیام دادم که من منظوری از حرفم نداشتم اول هم هرچی بهت گفتم به خودم میگم در هرصورت حلال کن شما را به خیر و مارو به سلامت
گوشیمو خاموش کردم و با صورت اشک آلود شروع کردم دعای توسل یا کمیل بخونم (یادم نیست کدوم بود)و هدیه کنم به دوست شهیدم که مدام باهاش از لحاظ معنوی در ارتباط بودم(شهید محمدرضا تورجی زاده)
ولی نمی دونم چرا گریه ام بند نمی رفت؛ آخر شبم بود و همه خواب بودن؛ هرچی با خودم حرف میزدم فایده نداشت؛ رفتم تو حیاط و گفتم: خدایا نکنه من واقعا تهمت زدم بهش؟ خدایا خودت شاهدی من همچین منظوری نداشتم؛ من فقط می خواستم حواسش به خودش باشه و بهش هشدار بدم
رفتم که بخوابم و همچنان با خودم همین حرفا را میزدم و تو این فکر بودم که چطور ازش حلالیت بخوام؛ چون اون شهرکرد بود و من تو یه شهر دیگه؛ جواب تلفنمم که مطمئن بودم نمیده؛ دلمم نمی خواست باهاش حرف بزنم فقط نمی خواستم هیچ حقی به گردنم بمونه
تصمیم گرفتم که یه مدتی ثواب کارای خیرمو تقدیم کنم به این دوست شهیدم و این دوستم که قبول نمیکرد کارش اشتباهه
و خوابم برد....
چه خوابی دیدم؛ نمی دونم واقعا همین تعبیری که تو ذهنمه تعبیر خوابم بود؟ فقط هر وقت یادم از خوابم میاد اشک تو چشام حلقه میزنه
خواب دیدم خیلی سرگردونم و پشت دیوار یه مکانیم که مطمئن بودم هنوز نمی تونم وارد اونجا شم؛ دنبال یه روزنی بودم که داخل اون مکان را ببینم؛ انگار یکی بهم گفت ازون دریچه ی آبی نگاه کن
یکم خم شدم و ازون دریچه نگاه کردم... وااااااااای چه جای زیبایی بود؛ یعنی تا چشم کار میکرد سر سبزی و قرمزی گل های لاله بود....دوست شهیدم کنار یه جوی آب نشسته بود و یه رحل باز کرده بود وداشت از روی یه مفاتیح با صوت زیباش میخوند؛ منم همینطوری نگاهش میکردم و از چهره ی نوارنی و صوت زیباش لذت میبردم؛ یادمه تو خواب همینطوری که اشک تو چشام جمع شده بود نگاهش میکردم که ناگهان دعاشو قطع کرد و به دریچه ای که داشتم نگاه میکردم یه نگاهی بهم انداخت و یه لبخند زد...من اون لبخند را از روی رضایت دیدم نمی دونم واقعا همین منظور بود؟ خدا میدونه
فقط امیدوارم اون دوستم حلالم کنه و هرجا هست آگاه بشه و عبد خدا بشه.... منم رابطه ام با دوست شهیدم قوی وقوی تر شه
به همه دوستی با یه شهید را توصیه میکنم؛ شدیـــــــــــدا...
لبخند دوست شهیدم عین همین لبخند تو عکسش بود...
صوت شهید تورجی زاده "کلیک"