از چاله به چاه
بسم الله مهربون
سلام به همه
مطلبی که میخوام بنویسم ربطی به زندگی متاهلی نداره
موضوع برمیگرده به حدود 3 سال پیش که من از صحبت های دوستم مشتاق شناخت یک شهید شدم و همین اشتیاق باعث شیفتگی و به دنبال اون تغییر تقریبا زیادی تو زندگیم شد که باعث قطع ارتباطم با بعضی دوستای به شدت نزدیکم شد.
اما یکی از اونا بعد از چند ماه از قطع بودن ارتباط پیامک درددل و تنهایی فرستاد؛ منم یه پیام امیدوارکننده جوابشو دادم
کم کم سر حرفو باز کرد و فهمیدم که با یه نامحرمی آبجی داداش بودن و قضیه وقتی به ازدواج کشیده آقا گذاشته رفته!!
از ما دلداری و ازون ابراز دلتنگی و آه و ناله
تا حدود یه هفته بعد که با یکی دیگه که دم از ولایی بودن هم میزده(لعنت به هرچی الکی دم زنه) از توی اینترنت آشنا میشن و ایمیل و چت و اس ام اس و تک زنگ و زنگ(واقعا اینا مراحل رابطشون بودا؛ یعنی فقط شیطون به این زیبایی گام به گام آدمو میکشونه تو باتلاق)
آشنایی میکشه به علاقه و بعد که باز فهمید آقا به یه خواهر دیگه علاقه دارن یاد ما کرد این رفیق شفیق ما!!
ما هم بهش گفتیم: عزیزم؛ دوست گلم من و تو ظاهرمون مذهبیه نه؟ گفت آره؛ گفتم هیچ پسری به یه دختر ظاهرا مذهبی و سربه زیر شماره نمیده؛ شیطون هم کاملا به این موضوع واقفه؛ پس یه طور دیگه واسمون دام پهن میکنه؛ دام صحبت از شهدا با نامحرم؛ دام بحث بر سر ولایت فقیه با نامحرم؛ دام آبجی و داداشی؛ دام ما منظوری نداریم واقعا خواهر و برادریم؛ شیطونم که ساده!!! خیلی از همین آبجی داداشی ها کم کم که رابطشون عمیق شده کارشون به زنا کشیده شده؛ خودشون هم نفهمیدن از کجا خوردن!!!
من نمی دونم کدوم کارخونه ای ازین کلاه های شرعی میدوزه واسه سر رابطه ها؟
آقا گفتن این عبارات همانا و جوش آوردن رفیق ما همانا که به چه حقی به من تهمت میزنی؟ هرچی گفتی خودتی و ... منم گفتم بله اول این حرفا را به خودم میزنم؛ حضرت علی از ترس به گناه نیافتادن؛ به زن نامحرم سلام نمیکرده حالا من کی هستم که مطمئن باشم به گناه نمی افتم و با پسر نامحرم داداش شم و سر مزار شهدا باهاش قرار بذارم(مزار شهدا محل قرارهاشون بوده!!)
جوش آورده بود و تند تند پیام میداد و منم نخونده حذف میکردم؛ بعدشم نامردی نکرد و شماره ی منو داد به آقا پسر محترم؛ اون پسر هم طی چند پیام از خجالت من در اومد!!!
یعنی چه اشکی از من گرفتن اون شب...
ادامه ی داستان را در قسمت بعد ببینید...
بله واقعا این موضوع خیلی موضوع بزرگی هست که دامن گیر بیشتر دخترای ما میشه .
الهییییی چقدر سختی کیشیدین .
منتظر ادامه داستانتون هستیم هر چند خیلی خوشایند نیست .
خدا قوت
یا علی التماس دعای فرج